چاپ کتاب «درآمدی بر خوشنویسی ایرانی» آن هم در فصلهایی جامع در شرایطی که تا امروز کتابی جامع درباره این هنر روانه بازار نشده، یک امتیاز بهحساب میآید؛ بهویژه اینکه در دهههای اخیر روزبهروز بر شمار علاقهمندان به یادگیری هنر خوشنویسی افزوده شده است. یکی دیگر از امتیازهای این کتاب این است که مولف آن علاوه بر پژوهشگری، مدرک ممتاز خوشنویسی از انجمن خوشنویسان دارد. دکتر حمیدرضا قلیچخانی در 5فصل، کتاب پژوهش درباره خوشنویسی ایرانی را اززمان پیدایش زبان و خط در ایران و با مرور خطهای رایج در عصر هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان آغازکرده و با مرور تاریخ خوشنویسی در دورههای مختلف تا عصر حاضر به آموزش خوشنویسی توجه داشته است. قلیچخانی سال 1368آزمون دوره ممتاز خط نستعلیق و ...
ميرزا احمد يا ميراحمد نيريزي از بزرگترين نسخنويسان و خوشنويسان معروف قرن دوازدهم هجري (اواخر دوران صفويه) است. ميرزا احمد در شهر نيريز فارس چشم به جهان گشود. در شیراز و استان فارس سابقه هنر خوشنویسی همچون سایر هنرها نیز به گذشته های دور بر می گردد و اهمیّت آن تا بدان جا است که هنرمندان این خطّه بیشترین ابداع و تحول و اصلاح را در اغلب خطوط بوجود آورده و برخی از آنها از بهترین اساتید تاریخ خوشنویسی ایران به شمار می آیند و چنانچه در کتاب «احوال و آثار خوشنویسان ایران» و «نمونه های خطوط خوش کتابخانه کاخ گلستان» تألیف شادروان دکتر مهدی بیانی اشاره شده، بیش از چهل نفر از خوشنویسان نامی ایران که کتاب یا رساله یا مُرقعاتی از آنها در موزه ها و کتابخانه های بزرگ ایران و ...
میرزا محمدرضا کلهر (۱۲۴۵- ۱۳۱۰ه.ق/ ۱۸۲۹- ۱۸۹۲ م) از ،استان کرماشان - شهرستان گیلان غرب، یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه و از نژاد کُرد است. میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیقنویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیقنویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلقنویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و شیوه رایج در نستعلیقنویسی دوران معاصر شد.محمد رضا کلهر فرزند «محمدرحیم بیک» بود. او در جوانی به سبب زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی تمایل داشت. از این رو مردی خوشبنیه و نیرومند بار آمد. بعدها به کار خوشنویسی رو آورد؛ بنابراین به تهران آمد و نزد میرزا محمد خوانساری ...
میر علی تبریزی یا میر علی هروی تبریزی (درگذشت ۸۵۰ ه. ق) با لقب قدوة الکتاب (بهمعنی پیشگام خوشنویسان) فرزند میر علی سلطانی از خوشنویسان بهنام و از مفاخر خوشنویسی ایرانی در سده هشتم و نهم هجری (چهاردهم و پانزدهم میلادی) است. او را واضع و مبدع خط زیبای نستعلیق میدانند که از قلههای رفیع هنر ایرانی است.از جزئیات زندگی این استاد بزرگ خوشنویسی اطلاعات زیادی در دست نیست بجز آنکه مدتی در تبریز میزیسته و وفاتش به ...
شکستهنستعلیق از جدیدترین خطوط خوشنویسی اسلامی و زیباترین و سومین گونه از خوشنویسی ایرانی است که در اوایل سده یازدهم هجری قمری ابداع شد. چون بیشتر شکلهای آن از شکستن و رها کردن خط نستعلیق گرفته شده بود به نام شکستهٔ نستعلیق شهرت یافت. این خط را میتوان ایرانیترین خط از میان خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی دانست.خط شکسته نستعلیق از طرفی حاوی جزئیاتی از خط تعلیق است که در تندنویسی به کار کاتب میآید. در واقع خط شکسته پلی است میان ...
خط نستعلیق یکی از شیوههای نگارش خط در خوشنویسی اسلامی است. این خط در ایران شکل گرفت و بیشتر هم در ایران رواج دارد و خوشنویسان ایرانی بیشتر با این خط به هنرنمایی میپردازند. خط نستعلیق معرف روح و فرهنگ ایرانی است و از آن در نوشتن متنهای ادبی و غیرمذهبی فارسی، اردو و به ندرت عربی استفاده میشود.خط نستعلیق نشانهای بارز از طبع و سلیقه زیبایی شناختی ایرانیان است و بیشک زیباترین و ظریفترین خط در میان خطوط اسلامی است تا جایی که آن را بهحق «عروس خطوط اسلامی» لقب دادهاند.اگر چه میر علی تبریزی (درگذشت ۸۵۰ ه.ق) را واضع این خط معرفی کردهاند اما به نظر میرسد که خط نستعلیق پیش از او نیز وجود داشته و میرعلی تبریزی در سده نهم هجری برای اولین بار خط نستعلیق را تحت قاعده و قوانین خوشنویسی درآورده است و به حدی رسانده که بهصورت خطی مستقل و قابل رقابت با خطوط ششگانه درآید.در سده یازدهم هجری میر عماد مشهورترین خوشنویس ایرانی این شیوه از خوشنویسی را به تکامل رساند و در اوج ظرافت و زیبایی قطعاتی ماندگار نوشت. در روند تاریخی خط نستعلیق به دربار گورکانیان هند و کاتبان امپراتوری عثمانی نیز راه یافت که به ویژه در هندوستان آثار ارزندهای از این خط پدید آمد. پس از دورهای از رکود، خط نستعلیق در اوایل دوران قاجار جان تازهای.....
قلمدان که جعبهای است کوچک، کشیده و اغلب تزئین شده و معمولاً برای سهولت حمل و نقل، قلمهای لازم، قلمتراش، قطزن، قاشق، سنگ کوچک و سر قلمدانی را که شامل دوات است، و گاهی قیچی ظریفی جهت چیدن کاغذ، در این جعبه قرار میگیرد تا این لوازم یک جا و در جعبهای محفوظ در اختیار خوشنویس باشد.قلمدان، جعبه مانندی است از جنس چوب مقوا یا پاپیه ماشه که برای نگهداری قلمهای مخصوص خوشنویسی و دیگر ابزار کتابت به کار میرود.معمولا قلمدان از دوبخش ....
قلمنی نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریز و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود. قلمنی که قلم مخصوص خوشنویسی است. نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریز و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود. یک قلم بهتر است سرخ مایل بهقهوهای سوخته، فاقد گره و پیچ و کاملا راست و استوانهای (با مقطع دایرهای شکل) باشد و ضخامت آن با دست تناسب و هماهنگی داشته باشد. همچنین گوشت داخل قلم سفید رنگ، تا اندازهای ...........
قلمتراش که چاقویی ظریف و بسیار تیزی است و برای تراشیدت و قطزدن نوک قلم بهکار میرود. قلمتراشها اندازهها و اشکال تاحدی متنوع دارند و به صورت یک تیغه یا دو تیغه ساخته میشوند. تیغه قلمتراش را از فلزی ترد و شکننده میسازند که چنانچه با جسم سختی برخورد کند از کارایی اش کاسته خواهد شد. از این رو با قلمتراش جز تراشیدن و قطزدن قلم کار دیگری نباید انجام داد. قلمتراش خوب به سختی تیز و ....
جام جم آنلاين: دکانی قدیمی در یکی از محله های قدیمی تهران ، با دیوارهایی سیاه و دوده گرفته ، روی شیشه نوشته شده:چاقوسازی دشتی دکان هنوز بوی سی ، چهل سال پیش را می دهد گویی زمان در آنجا ثابت مانده پیرمردی پای کوره نشسته ، رادیوی قدیمی روشن است و حاصل گذر زمان بر چهره پیرمرد، چین و چروکی است که بر پیشانی نشسته .استاد علی اوسط دشتی 70 سال پیش در زنجان متولد شده و از10 سالگی به چاقوسازی روی آورده ، امروز همه خوشنویسان قلمتراش دشتی را می شناسند، دشتی ، مردی است از نسل صنعتکاران هنرمند پیشین که هر روز از تعداد اندکشان کاسته می شود، بی آن که دانسته هایشان را شاگردانی دل به کار داده ، آموخته باشند.استاد چگونه حرفه چاقوسازی را آموختید؛من 10 سال شاگردی کرده ام .5 سال اول نزد استاد عبدالله ملکی سوهان کاری و کارهای اولیه ساخت چاقو را آموختم.5 سال هم از استاد ابوالفضل مرادی ریزه کاریها را یاد گرفتم.الگوی شما برای ساختن قلمتراش چیست؛قلمتراش های ما از روی قلمتراش های ساخت کارخانه راجز انگلستان نمونه برداری شده که این کارخانه اکنون تعطیل است.همچنین کارخانه های دیگری در آلمان و شوروی بود که الان همه تعطیل شده اند، چاقوهای ایرانی دسته شاخ که بدون فنر بسته می شوند، حدود70 تا100 سال پیش رواج داشتند، در دوره قاجار چاقوهای راجز که به ایران وارد شد، مورد توجه چاقو سازان قرار گرفت و از آن الگوبرداری کردند، ابتدا به کیفیت نمونه های وارداتی نبود، ولی کم کم بهتر شد، در آن دوره خوشنویسان معدود و اندک بودند و آنها هم از قلمتراش راجز استفاده می کردند؛ به همین دلیل کسی که فقط قلمتراش بسازد نبود، در آن زمان چاقوهای استاد یحیی معروف بوده که افراد ثروتمند برای کلکسیونهای خود خریداری می کردند.تاسیس انجمن خوشنویسان ظاهرا به رونق قلمتراش سازی کمک بسیار کرده است پس از دایر شدن انجمن خوشنویسان نیاز به قلمتراش هم افزایش پیدا کرد و خوشنویسان به دنبال قلمتراش آمدند، قبل از من استاد ابوالفضل نظم پرور نخستین کسی بود که قلمتراش می ساخت ، چند سال پس از او من کار را شروع کردم یکی از دوستانم با مرحوم زرین خط دوست بود به استاد گفته بود که چاقوسازی در محل ما هست ، اگر موافق باشید چاقویی به عنوان نمونه می دهیم بسازد، اگر خوب شد می دهیم پس از آن قلمتراش بسازد. چاقویی آوردند و از روی آن نمونه ای ساختم ، یک تیغه بود، خوب از آب در آمد و مرا به دوستان انجمن معرفی کردند، وقتی آقای زعیمی که رئیس انجمن بود با خبر شد سفارش داد برای اعضای انجمن 50 تا60 قلمتراش بسازم و از آن زمان تاکنون فقط قلمتراش می سازم.گفته می شود که شما در دوران شاگردی چاقوهایی به اسم ابی می ساخته اید چاقوهایی که من برای استادم می ساختم معروف بود، آن زمان چاقوی ضامن دار می ساختم اسم استادم ابوالفضل بود و چاقویی که می ساخت روی آن اسم ابوالفضل را حک می کرد، هر چاقویی که من می ساختم کلمه ابی را روی آن می زد و چاقوی ابی معروف شده بود به همین علت فروشنده ها مجبور بودند برای این که چاقوی ابی داشته باشند پیش خرید کنند تا5 سال با این اسم چاقو ساختم الان هم که با نام دشتی می سازم کار خودتان را دوست دارید؛هم بله هم نه ، دوست دارم به این علت که هنر است وقتی چاقویی ساخته می شود از ساخته خودم لذت می برم ، دوست ندارم چون کار آسانی نیست و خیلی خسته می شوم ، کارم زیاد است و استراحتم کم ، باید کار کنم تا چاقو ساخته شود و بفروشم ، اگر کار نکنم پولی هم نمی گیرم.چرا از دستگاههای جدید استفاده نمی کنید؛به قول یکی از دوستان اگر پول داشتم که دستگاه و ماشین بخرم ، دیگر در این سن و سال کار نمی کردم ضمن آن که ماشین کار دست را انجام نمی دهد و کیفیت افت می کند، این کار خواروبارفروشی نیست که هر کسی بتواند انجام دهد، تخصص می خواهد، من هم بالاخره روزی خواهم مرد وسایل کار را می فروشند، سرقفلی مغازه را می گیرند و اینجا هم برای همیشه بسته می شود، الان دلم می خواهد دیگر کار نکنم ، حقوق کافی داشته باشم ، براساس مقررات همه جای دنیا یک نفر70 ساله دیگر نباید کار کند، اما من دو برابر یک کارگر کار می کنم، سکته هم کرده ام اما مجبورم کار کنم.دشتی آرد خود را بیخته و الکش را آویخته ، اما آیا به راستی مسوولان فرهنگی و هنری مملکت در برابر دشتی ها و پیران میوه خویش بخشیده وظیفه ای احساس می کنند؛