چلیپا ، از قدیمترین اشكال نمادین، با كاربرد بسیار و متنوع در هنر و معمارى، از جمله هنر و معمارى دوره اسلامى. چلیپا در زبانهاى سامى، از جمله سریانى، بهصورت صلیبا آمده و به شكل صلیب وارد زبان عربى شده است (میدانى، ص 58؛ مشكور، ص 489؛ قریب، ص126). این اصطلاح براى دو شكل بهكار میرود. یكى به صورت دو خط متقاطع، كه نماد درخت زندگى، صورت مثالى انسان، چهار جهت اصلى (هال، ص 11؛ سیرلوت، ص 69؛ كوپر، ص 242)، بركت، خوشبختى، پیوند زن و مرد، زایش و بارورى و داراى ارزش دینى، عاطفى و درمانى بوده و در مسیحیت نمودار وجوه گوناگون انوار الهى است (بوركهارت، ص 37، 81؛ بختورتاش، ص 25). دیگرى چلیپاى شكسته، به شكل بهعلاوهاى كه انتهاى هر دو بازوى آن به زاویه قائمه در یك جهت شكسته میشود، كه نماد حركت چرخشى جهان، خورشیدگردان و ارابه خورشید است (كوپر، ص 245؛ قس پاكباز، ص 342) و در زبان سنسكریت به آن سواستیكا، به معناى هستینیك، میگویند (بختورتاش، ص 96). این نماد در آثار بازمانده از تمدن دره سند پیش از ورود آریاییها دیده شده است و براى آریاییهاى هند و پیروان آیینِ جاینى*، مقدّس و نماد ویشنو (یكى از خدایان آیین هندو) بوده (هال، ص 6؛ كوپر، ص 244)، در چین مظهر یانگ و یین (نماد مذكر و مؤنث؛ كوپر، ص 246) و در روم مظهر برخى خدایان (نیهارت، ص 19، 26) بهشمار میآمده است.
از چلیپا و چلیپاى شكسته در هنر و معمارى بسیار استفاده شده است. در آثار بازمانده از هزاره پنجم پیش از میلاد تا دوره ساسانیان، نقش چلیپا و چلیپاى شكسته پیوسته مورد توجه بوده و بر روى آثار سفالین، زینتآلات، پارچه، ظروف، مُهر و گچبریهاى كاخها در مناطق باستانى ایران، چون صخرههاى لاخمزار، شوش، تپهسِیلك، تل بَكون، تپهحصار، و شهر سوخته، مشاهده میشود (لبافخانیكى، ص 322؛ بختورتاش، ص 138ـ173). گونهاى از چلیپا نیز در الفباى فینیقى وجود دارد كه احتمالا حرف t زبانهاى اروپایى از آن گرفته شده است (رجوع کنید به فریدریش، ص 102).
چلیپا، به صورت كامل و شكسته، در دوره اسلامى نشانه مقام وحدت و مظهر چهار جهت اصلى و فرشتگان ناظر بر چهار فصل، نماد روح و حیات مجدد (كاربرد آن را در آرامگاهها از این جهت دانستهاند) بهشمار میآید (كوپر، ص 242، 246؛ مهدى حسن، ص 46ـ49). چلیپا در ادبیات و عرفان جلوهاى از عالم طبیعت و صفات جلال است (شجاعى، ص 88، 159).
با آنكه بنابر روایتى پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، استفاده از نقش چلیپا به صورت صلیب بر روى لباس و پرده را منع كردند (ابنحنبل، ج 6، ص 52؛ نورى، ج 3، ص 453)، احتمالا سادگى این نقش سبب كاربرد زیاد آن در انواع هنرهاى اسلامى گردیده است. از چلیپا، علاوه بر كاربرد مستقل، براى نوشتن نامهاى بزرگان دین، نگارههاى پیچیده، گل و بتهها و شاخ و برگها استفاده شده (بختورتاش، ص223ـ224، 233، 235، 237) و تركیب چلیپا با نقش جانوران، به صورت چرخشى......